Sunday, May 30, 2010

۸۸ - واقعن

چند روزیه، هی یاد رضی میفتم. نه یاد خودش، کلن که هر وقت بخوام برنامه بنویسم یاد رضی میفتم!
یاد وقتی میفتم که میزد زیر آواز. مدتی بود، تیتراژ مدار صفر درجه رو میخوند.
هر بار میرسید به این

یک آن بُد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا، از عمق چشمانم ربود

من میرفتم تو فکر که الله اکبر، شاعر چه کرده. الآن میبینم، شاید فقط تصویر خیالی شاعر نبوده، شاید واقعن دچارش شده بوده.

No comments: