Saturday, December 11, 2010

۱۸۵ - ملت (جماعت اسکیلاس بالاخص مربی دروازه بان ها)

اون موقع ها هست که میشینیم با هم چرت و پرت میگیم، بعد پوریا یهو یک نتیجه ی هچل هفت میگیره، بعد میثم میزنه تنگش، بعد من یک چیزی میگم بعد سینا یک نگاهی میکنه بعد پوریا نتیجه رو کامل میکنه، بعد محمد میگه «آره دیگه».
اینا برای ما شوخیه، برای یک سری مثل اینکه خاطره ست. میتونن تنهایی بشینن و خودش بگن و کامل کنن و نگاه کنن و ببندن و بگن آره دیگه.
{ جدا کردن محمد صرفن به دلیل این بود که در جریان قرار گرفت در بدو امر }

No comments: