کلن هر ترم باید یه بساط فانی داشته باشیم زنگ اولی که میریم سر کلاس.
تا ناهار بخوریم تو سلف و بریم سر کلاس، یک ربع دیر رسیدیم. اول یکم غر میزنه استاد که چرا دیر اومدین. انگلیسی ش هم باگ داره، زحمت میکشیم تا درکش کنیم. میشینیم. بحثش رو با نفر قبل ادامه میده. یکم از ما میپرسه که بچه کجایین. میاد رو تخته آدرس جایی رو بنویسه که باید پی دی اف ها رو دانلود کنیم، میبینه ماژیک نداره. از تو کیف م دو تا ماژیک که از ترم پیش مونده در میارم میدم بهش. یه نگاهی میکنه. میگه «آفرین. تو از من تا حالا دو گرفتی!» من یه نگاهی بهش میکنم، که بهش چی بگم؟ میگه «نفهمیدی؟ دو پاس میشی دیگه. مگه غیر از این ه؟» باز یه نگاهی بهش میکنم. کله م رو از کنارش میکشم. از کنارش به سیاه ها نگاه میکنم، به ترک ها نگاه میکنم. یکی از ترکا میترکه اون ور از خنده. میگم «آقا من نگم. یکی به این توضیح بده من زیر پنج ازش نمیگیرم.» یکی از بچه ها توضیح میده. یکم نگاه م میکنه. میگه «پارسال معدلت چند شد؟» میگم «فول» باور نمیکنه. ملت توجیه ش میکنن.
آخرش هم نفهمیدیم فهمید یه چیزی حالیمون هست یا نه.
تا ناهار بخوریم تو سلف و بریم سر کلاس، یک ربع دیر رسیدیم. اول یکم غر میزنه استاد که چرا دیر اومدین. انگلیسی ش هم باگ داره، زحمت میکشیم تا درکش کنیم. میشینیم. بحثش رو با نفر قبل ادامه میده. یکم از ما میپرسه که بچه کجایین. میاد رو تخته آدرس جایی رو بنویسه که باید پی دی اف ها رو دانلود کنیم، میبینه ماژیک نداره. از تو کیف م دو تا ماژیک که از ترم پیش مونده در میارم میدم بهش. یه نگاهی میکنه. میگه «آفرین. تو از من تا حالا دو گرفتی!» من یه نگاهی بهش میکنم، که بهش چی بگم؟ میگه «نفهمیدی؟ دو پاس میشی دیگه. مگه غیر از این ه؟» باز یه نگاهی بهش میکنم. کله م رو از کنارش میکشم. از کنارش به سیاه ها نگاه میکنم، به ترک ها نگاه میکنم. یکی از ترکا میترکه اون ور از خنده. میگم «آقا من نگم. یکی به این توضیح بده من زیر پنج ازش نمیگیرم.» یکی از بچه ها توضیح میده. یکم نگاه م میکنه. میگه «پارسال معدلت چند شد؟» میگم «فول» باور نمیکنه. ملت توجیه ش میکنن.
آخرش هم نفهمیدیم فهمید یه چیزی حالیمون هست یا نه.
1 comment:
جمع کن بابا بساط رو ...
Post a Comment