Monday, July 26, 2010

۱۲۳ - ماهرود

تولد ماهرود هستش. ما رو هم ناهار داده. فلذا از همین تریبون بازهم بهش تبریک میگیم. انشاالله صد سال زنده باشه هی ما رو نهار بده!

Wednesday, July 14, 2010

۱۲۲ - وقتی در ولایتیم

سوار شدم برای «سر شهرآرا». راننده داشت میرفت آزادی و مسافر صندلی جلو هم تا آخر بود. ولی صندلی عقب یکی دم قزل قلعه و دیگری سر امیرآباد پیاده میشدند. سر امیرآباد دو نفر عقب جا خالی بود و مسافر آزادی هم که زیاد. ولی چون ماشین جلوتر واستاده بود، مسافر ها نمیدیدندش. گفتم «دو تا مسافر بزن!» گفت «دنده عقب نمیشه!» گفتم «صبرل». پریدم پایین داد و هوار که «آزادی دو نفر. آزادی!» امت سرازیر شدن. دو نفر سوار شدن و راه افتادیم. راننده یک نگاهی به من کرد. نه قیافه ام به این دادی که زدم میامد و نه هیچ.
با خنده گفتم « داداش، ما یک مدتی سر خط ونک کار میکردیم!»
خندید.
همین جور در ولایت کار مردم راه میفتد.
حالا اون جا مثلن باید چی بگم نمیدونم.

Friday, July 9, 2010

۱۲۱ - کن

دید اول عالیه. که با دو تا از دوستای قدیمی پاشی بری نزدیک کن، بشینی روی یه تخت، اون دوتا هی قلیون بکشن، تو هی چایی بزنی و هی حرف بزنین. همین جوری عالی پیش میره، تا وقتی میرسین به این که بقیه الآن در چه حالن.
شروع میشه. رضا و آرمین و بابک و حمید و پیمان، معلوم نیست دارن کراک میکشن یا شیشه.
آرین و فرزاد معلوم نیست روزی چقدر عرق میخورن.
امیر «کله پخ» طبق آخرین اطلاعات انقدر کشیده که تنش خم شده. نمیتونه کمرش رو صاف نگه داره دیگه. قوز کرده.
رضا داداش رحمان هم که کلن هیچی نمیشه.
بعد هی داغون تر میشه اخبار. هی .....

خوبه واقعن، دوستای چاقو کش و لات داشتن، از این غم ها هم داره دیگه.
باز این سوال پیش میاد که چرا تو هم سن های من تو مجتمع، با من،‌ سرجمع سه نفر رفتن رشته ی نظری؟!

۱۲۰ - تلفظ مجاری!

سر بازی آلمان و اسپانیا، جدا از حرف های بی سر و تهی که این گزارش گر عزیزمون میزد، دو تا قسمت توجه من رو خیلی جلب کرد. یکی این که این آدم چطور تونست Tibor رو تیبور تلفظ کنه؟ دوم اینکه چندین بار گفت داور مسابقه آقای کاسای و من هی میگفتم کاشای.
Kassai واقعن در مجاری با «ش» خونده میشه.
حالا گیرم دومی توجیه بشه، که این آدم مجاری نمیدونه و قبلن هم ندیده که "S" رو «ش» میخونن، ولی دیگه o رو که «او» نمیخونن!