Friday, July 15, 2011

۲۸۲ - مریضی

یه مشکل هست که خیلی ها چشمشون داره، میگن طرف چشمش آستیکمات ه. اینا تو دید با خط های موازی مشکل دارن.
من تازه فهمیدم ذهنم آستیکمات ه. یعنی خیلی جدی، تو تفکرات م با خط های موازی مشکل دارم. مثلن اگر دو تا خط موازی رو تو ذهنم تصور کنم، حتمن باهاشون مشکل پیدا میکنم!


پ. ن. : سفرنامه ی استانبول به زودی!

Thursday, July 14, 2011

281 - Original Quote

You are awesome. Never let any one tell you otherwise.

Sunday, July 3, 2011

۲۸۰ - موسیقی و خانه

میرسم خونه، سیم یک-یک رو از تو ماشین میارم با خودم. به بابام میگم سیستم گوش دادی؟ میگه نه. میگم خب بشین گوش بده. براش چند تا آهنگ میگذارم، از آروم به تند. میرم میرسم به تاکسیسیتی! با یه جدیتی میگه «به به، عجب صدایی!» یکم نگاهش میکنم. میپرسم «جدی میگی یا شوخی میکنی؟» میگه «نه بابا. صداش خوبه، کارش هم خوبه دیگه. تعارف که نداریم!»
خلاصه به همین صورت ه که من و بابام خیلی جدی میشینیم، کابل یک-یک وصل میشه به سینمای خانواده و سیستم آو ا داون به صورت خیلی جدی تو خونه پخش میشه.
گفتم در جریان باشین، یک سنگر دیگه پیش رفتم.