میرسم خونه، سیم یک-یک رو از تو ماشین میارم با خودم. به بابام میگم سیستم گوش دادی؟ میگه نه. میگم خب بشین گوش بده. براش چند تا آهنگ میگذارم، از آروم به تند. میرم میرسم به تاکسیسیتی! با یه جدیتی میگه «به به، عجب صدایی!» یکم نگاهش میکنم. میپرسم «جدی میگی یا شوخی میکنی؟» میگه «نه بابا. صداش خوبه، کارش هم خوبه دیگه. تعارف که نداریم!»
خلاصه به همین صورت ه که من و بابام خیلی جدی میشینیم، کابل یک-یک وصل میشه به سینمای خانواده و سیستم آو ا داون به صورت خیلی جدی تو خونه پخش میشه.
گفتم در جریان باشین، یک سنگر دیگه پیش رفتم.
خلاصه به همین صورت ه که من و بابام خیلی جدی میشینیم، کابل یک-یک وصل میشه به سینمای خانواده و سیستم آو ا داون به صورت خیلی جدی تو خونه پخش میشه.
گفتم در جریان باشین، یک سنگر دیگه پیش رفتم.
1 comment:
کلّن می پسندم روابط پدر و پسری تون رو! سلام گرم ما رو همراه احترامات فائقه خدمت پدر برسون! درود بر شما!
Post a Comment