Thursday, November 24, 2011

۳۱۶ - نه؟

دلم میخواد خسته برسم میدون، سرم رو بالا نگه دارم. هر چقدر هم که خسته م میتونم، نه؟
دور میدون بگردم، برسم به اون آش فروشی ه. پله ها رو برم پایین. اسمش نیکو صفت بود، نه؟
یه کاسه آش شله قلم کارش رو بگیرم، یه تیکه نون هم میده باهاش. هنوز بربری میده، نه؟
بشینم همون جا، آش رو بخورم که گرمی ش همه ی وجودم رو گرم کنه. خستگیم رو ببره، جون بگیرم که پاشم و ادامه بدم.
جون میگیرم، نه؟

1 comment:

آلینا said...

آخ...