Sunday, May 8, 2011

۲۴۰ - پس از مسابقه

مسابقه تموم شده، دو تا از مسئولین برگزاری اون جلو دارن یک سری آمار مهم به زبون مجاری بیان میکنن که ملت در جریان باشن، از جمله این که هر سوالی حتمن یک بار غلط سابمیت شده، حتی سوال آخر که یه سابمیت درست از یک نفر داشته و یک غلط از یک تیم دیگه و دیگه سابمیت نداشته. بعد هی آمار میدن در مورد چیز های مختلف، من فقط یک مشت عدد رو وسط حرف های میتونم بفهمم، با تاماش داریم سر یک الگوریتمی بحث میکنیم، هر از چند گاهی مهم ها رو برام ترجمه میکنه. یهو میبینم شروع کرده میگه تیم اول فلانی شد، که چهار تا سوال حل کرد، تیم دوم تیم نبود یه نفر بود که سه تا سوال حل کرد ( که پسره کلن تو دپارتمان بین مجاری ها معروفه ) بعد از این جا جمله ش رو دقیق به مجاری درک کردم چی میگه. گفت که
Harmadic a Maziar van, az Irani hallgato.
با دقت بیشتر میشه سوم هم مازیار شد، که یه دانشجوی ایرانی ه. بعد ملت یکم هم رو نگاه کردن که مازیار کیه، با دستش ته سالن رو اشاره کرد. ملت برگشتن من رو دیدن، حس کردم تو ذهن همه این جمله گذشت که «ا. این همون موجود احمقیه که صبح هوا پنج درجه بود باد هم میومد با شلوار کوتاه اومد دانشگاه» بعد یکم همه با تعجب نگاه م کردن، من هم خیلی جدی دستم رو آوردم بالا، کلاه خوشگل م هم سرم بود، با جدیت دست تکون دادم «های گایز» بعد ملت گفتن «های»
مثل اینکه نمیدونستن تو بخش اینترنشنال آدمی وجود داره که بلد باشه برنامه نویسی هم بکنه .
خلاصه که صحنه خوب بود! :دی

پی نوشت :‌متن مجاری در تاریخ نهم خرداد اصلاح شد!

No comments: