Wednesday, May 25, 2011

۲۵۱ - دوست خوب

ساعت دو و چهل و پنج شب رسیدم خونه. همین جور که رفتم تو تخت که بخوابم، با آیپاد فیسبوک رو چک کردم، دیدم ماریا استت گذاشته که «می دانی بهترین دوستت کیست؟کسی است که اولین قطره اشک تو را می بیند، دومیش را پاک می کند و سومیش را به خنده تبدیل می کند.»
بعد خب من هرچی حساب کردم، دیدم با این جمله کاملن مخالفم.
یعنی با تیکه ی اول و دومش موافقم، ولی با قسمت سوم نه.
دوست خوب دوستی ه که اولین قطره ی اشکت رو ببینه، دومی رو پاک کنه، و تا جایی که اشک داری کنارت بشینه و اشکت رو پاک کنه. دوستی که سومین قطره ی اشکت رو تبدیل به خنده میکنه، دوستی ه که نمیتونه اشک ریختنت رو ببینه. ولی دوست خوب باید گاهی از این که خودش از دیدن غم تو ناراحت میشه بگذره، و غمت رو تماشا کنه که تو بتونی غمت رو بریزی بیرون و خالی شی. که غمت، که ته دلت گره خورده بهم و جمع شده یه گوشه و داره از تو پدرت رو درمیاره، بتونه از چشمات بیاد بیرون.

گاهی باید اشک سوم رو به لبخند تبدیل کرد، ولی دوستی که همیشه این کار رو میکنه، دوستت نیست. صرفن کسی ه که از کنارت بودن در لحظه ای که شادی لذت میبره، و میخواد شادت کنه که باز شاد باشی. دوست در لحظه ی غم هم باید باهات بمونه، که گاهی غم از دلت بره، خالی شی. نه اینکه هر لحظه غمت رو شادی کنه که غم ها تو دلت جمع شن و جمع شن و جمع شن...

پ.ن . در پاسخ به استت فیس بوک ماریا

No comments: