Tuesday, May 18, 2010

۶۳ - نمیگم!

ول نمیکنه حالا که. انقدر هی دستام میره رو Ctrl + T بعد هم تایپ میکنم blogger و بعد نوشته جدید که آخر بگم چی تو دلمه!
نمیگم!
الآن هم این رو خاموش میکنم. میرم میخوابم. تا ببینم کدوم دستی میخواد تایپ کنه دیگه.
فقط قبلش جا داره این اتفاق جالب امروز رو بگم!

این Vegh که من باهاش مباحثه دارم داءمن ، استاد برنامه نویسی هم هست دیگه. و خب هر هفته این نکته رو اشاره میکنه که هم دوره هات هیچی یاد نمیگیرن! امروز من تو دفترش بودم و داشتیم سر OpenScientist معروف بحث میکردیم ، اون یکی همکارش اومد، چند کلمه مجاری گفتن، بعد هر دو ناراحت و اینها. شروع کرد برای من توضیح دادن که این ها تو این ترم یک کلمه برنامه نویسی هم یاد نگرفتن. ادامه داد که من کاری ندارم دو تا شون میان نرم افزار ولی من نمیتونم چندین نفر رو تحویل دانشکده برق بدم که برنامه نویسی یاد نمیگیرن. چون اون جا هم لازمه. من گفتم خب ما ۸ تا درس داریم و برنامه نویسی جزو سه درسیه که ضریبش ۳ هستش و ۵ تای دیگه ضریبشون ۵. پس اگر شما بهشون ۰ هم بدی اینا میتونن معدل بالای چهار بگیرن و وارد شن بدون آزمون. اگر نه هم که خب آزمون میدن ، تو آزمون هم که برنامه نویسی نیست. اول یه نگاهی کرد ، بعد یادآوری کرد که خودش جزو چند ( کوچکتر از ۸ ) نفریه که مسءولین بخش انگلیسی دانشگاه محسوب میشن. من گفتم آهان. گفت این ها سال بعد دردسر میشن.
یکم اون گفت و من گوش کردم و این ها ، یهو دیدم موقعیت مناسبه و تنور داغ ، من هم چسبوندم! گفتم آقا جان یعنی من ترم بعد دانشگاه دارم یا برم یه گلی به سرم بگیرم. گفت نه ، اون که مشکلی نیست. گفتم یعنی چه؟ شما برای یک نفر که نمیتونی کلاس بگذاری. باز یه نگاه کرد که بچه تو به من نگو من تو این دانشگاه چه نمیتونم بکنم. بعد شروع کرد گفتن که اولن که یک سری دیگه هم اضافه میشن ، ثانین که در بد ترین حالت ، یک ترم برات کلاس ها رو میگذاریم ، بعد هم ترنسفرت میکنیم. من هم که اساسن میخواستم قضیه ترنسفر رو بپرسم ، تو صندلیم صاف شدم و گفتم ترنسفر؟ شروع کرد توضیح دادن که یک سری رشته هستن که تو کل اروپا سیلابس درسی یکیه ، و میشه هر ترم رو یک جا خوند. گفتم بدون اراسموس شدن. گفت آره ، اساسن بحث exchange دانشجو نیست. بحث انتقاله! بعد یک مقدار مفیدی توضیح داد. من هم ذوق مرگ شدم که این اطلاعات رو چقدر میخواستم و چه جاهای اشتباهی دنبالش رفته بودم.
بهم گفت که برو از Kozma و Andrea بپرس در موردش. بعدش هم برو M203 اون جا هم کمکت میکنن و این چیزها. حالا باید برم ببینم قضیه این ترنسفر چیه. فقط امروز بهم ثابت شد که «آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم!» از اول اگر ازش میپرسیدم خب زودتر میفهمیدم. بگذریم که به هر حال تا وسط ترم بعد وقت فهمیدن دارم!

No comments: